کد خبر : 101036
تاریخ انتشار : سه شنبه 5 فروردین 1404 - 9:46

گاهی به کتاب «از زویر تا کوبا» نوشته دکتر حسن حمدی؛

تاریخ نگاری با چاشنی نقد و روایت‌های بدیع / نقش‌بستن لحظه‌ها بر لوح جاودانگی

تاریخ نگاری با چاشنی نقد و روایت‌های بدیع / نقش‌بستن لحظه‌ها بر لوح جاودانگی

یکی از نقاط قوت کتاب، رویکرد پرسشگرانه نویسنده است. او در کنار روایت خاطرات، به مقایسه دیروز و امروز پرداخته و تغییرات اجتماعی را با نگاهی موشکافانه تحلیل می‌کند.

عصر کشاورزی – هادی خوش‌سیما: استاد شفیعی کدکنی، آن گوهر بی‌بدیل عرصه سخن، بارها از حسرتی پرده برداشته است: «کاش نوشته بودم.» این افسوس، از آن لحظاتی است که چون نسیمی بی‌قرار از دستان زمان لغزیده و در وادی فراموشی محو شده‌اند. او بر خاطره‌نگاری و ثبت وقایع به‌مثابه رسالتی گران‌بها تأکید دارد و آن را ضرورتی برای آیندگان می‌شمارد؛ چراکه هر خاطره، پژواکی از زیست انسان در دنیایی است که بی‌وقفه در حال تغییر است.

خاطره‌نگاری، نه صرفاً گردآوری لحظات سپری‌شده که حک‌کردن زندگی و ثبت وقایع بر لوحی از جاودانگی است. آنچه نوشته نشود، همچون شبنمی است که در گرمای خورشید محو می‌شود، و آنچه روایت نگردد، همچون نغمه‌ای است که در سکوت محض گم می‌شود. هر واژه در خاطره‌نگاری، پلی است که میان دیروز و فردا امتداد می‌یابد، حلقه‌ای است که زنجیره تاریخ را به هم پیوند می‌دهد.

در این میان، دکتر «حسن حمدی» نویسنده خوزستانی با نگارش کتاب از «زویر تا کوبا» نه‌تنها وقایع را از دل غبار زمان بیرون کشیده، بلکه با قلمی ساده و نگاهی ژرف، موشکافی کرده به ساحت جاودانگی سپرده است. چنین آثاری، تنها روایت‌هایی از گذشته نیستند، بلکه آئینه‌ای روشن‌اند که آینده را به گذشته گره می‌زنند، تا آنچه بود، چراغ راه آنچه خواهد بود، گردد. این کتاب که اخیراً در دانشگاه کشاورزی ملاثانی رونمایی شده است، خاطرات این نویسنده را از زندگی شخصی و علمی‌اش به تصویر می‌کشد. این اثر از زادگاه او در روستای «زویرچری» آغاز شده و تا دوران تحصیل و فعالیت‌هایش در دانشگاه هاوانای کوبا و دوران کاری‌اش در خوزستان ادامه می‌یابد.

پرده‌ای از تاریخ شفاهی خوزستان
حمدی در این کتاب، تنها زندگی شخصی خود را روایت نمی‌کند، بلکه پرده‌ای از تاریخ شفاهی خوزستان را کنار می‌زند و ما را با بافت اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خوزستانِ دهه‌های گذشته آشنا می‌سازد. این اثر که تلفیقی از خاطرات، سفرنامه و تحلیل‌های اجتماعی است، به‌گونه‌ای نگاشته شده که در دو فصل اول، خواننده را در فضای روستاهای «زویرچری» و «ملاثانی» غوطه‌ور می‌کند.

زبان حمدی، ساده، اما گاهی تصویری و پر از جزئیات است؛ روایتی که گاه با طنز، گاه با حسرت و گاه با حیرت همراه است. «نعیم مراونه» ویراستار کتاب نیز در سخن نخست، این کتاب را روایتِ امروز حسن حمدی می‌داند از واقع گذشته. آنچه در همان صفحات نخست کتاب جلب‌توجه می‌کند، نگاه نوستالژیک و البته تحلیلی نویسنده به زندگی گذشته است. او از صبحانه‌های ساده اما مقوی، از کارهای روزمره، از ساختار اجتماعی روستا و از چگونگی زیستن در دل طبیعت می‌گوید. در این میان، تضادهای جذابی را بین دیروز و امروز برجسته می‌کند: «دیوار خانه‌ها کوتاه بود؛ اما طبع آدم‌ها بلند، امروز اما برعکس شده است.»

راوی، تصویری دقیق از بافت اجتماعی و اقتصادی آن زمان ارائه می‌دهد. اقتصاد مبتنی بر کشاورزی و دامداری، رواج درمان‌های سنتی، نقش پررنگ زنان در چرخه زندگی، و همبستگی شدید خانوادگی و عشیره‌ای از ویژگی‌های بارز این سبک زندگی است: «غذای حاضری ظهر، نان، دوغ و یا ماست، خرمای پخته با روغن حیوانی یا همان شعث بود». نویسنده با ذکر جزئیاتی چون نوع غذاها، گیاهان دارویی، بازی‌های محلی و حتی سیستم حمل‌ونقل آن دوران، خواننده را به سفری در دل تاریخ، می‌برد: «مادر فقط هنگامی که به‌جای رسمی مثل مراسم عزاداری و مجالس روضه می‌رفت، سرش را با دستمال یا همان عصابه می‌بست و در بقیه مواقع، روسری محلی یا شیله بر سر می‌کرد».

حمدی حتی گامی فراتر نهاده و به نام‌گذاری خواهران و برادران خود نیز پرداخته است: «مادر که بسیار منتظر داشتن دختر بود، برایشان نام‌های ایران و توران انتخاب کرد که چنین اسم‌هایی برای یک روستایی عرب در آن زمان منحصربه‌فرد به نظر می‌آمد. همچنین در ملاثانی بود که دو برادر دیگر به نام‌های فیصل و حمید به جمع ما پیوستند».

میان سنت و مدرنیته
یکی از نقاط قوت کتاب، رویکرد پرسشگرانه نویسنده است. او در کنار روایت خاطرات، به مقایسه دیروز و امروز پرداخته و تغییرات اجتماعی را با نگاهی موشکافانه تحلیل می‌کند. او در بخش‌هایی از کتاب، به همبستگی گذشته اشاره‌ای می‌کند و تعریضی به روابط خانوادگی در عصر جدید دارد: «در گذشته، مردم حتی برای زائو غذا می‌بردند، اما امروز روابط محدودتر و مادی‌تر شده است.» این نوع نگاه، فراتر از یک خاطره‌نویسی ساده، اثر را به متنی تأمل‌برانگیز درباره تحولات اجتماعی تبدیل می‌کند.

یکی از بخش‌های تأثیرگذار خاطره‌نگاری حسن حمدی، روایت کوچ اجباری از روستای زویر به «حمیدانیه» است. این مهاجرت که بر اثر ناملایمات قبیله‌ای رخ‌داده، تلخی خاصی دارد، اما نویسنده آن را نقطه عطفی در زندگی‌اش می‌داند: «دوران کودکی را در روستای زویر چری طی می‌کردم که یک‌باره متوجه شدم باید به‌زودی از کاشانه دوست‌داشتنی خود دل بکنیم و راهی منطقه دیگری شویم؛ این نقل‌مکان، به دلیل ناملایمات قبیله‌ای و اختلاف بین سران روستان، نوعی کوچ اجباری بود. به مقصد روستای حمیدانیه. در حدود ده‌کیلومتری زویر.»

بیشتر بخوانید  پیش‌بینی برداشت بیش از ۶ و نیم میلیون تن نیشکر در طرح‌های هفت‌گانه نیشکر خوزستان

اما این کوچ نه‌تنها نقطه‌ای از گسست، بلکه دریچه‌ای به آینده‌ای متفاوت نیز بوده است. او به‌درستی نشان می‌دهد که گاهی رنج‌های بزرگ، مسیرهای تازه‌ای برای رشد و پیشرفت فراهم می‌کنند: «و چقدر این مهاجرت خوب بود پدر! به‌جرئت و به صلابت تو افتخار می‌کنم. اگر این روحیه ریسک‌پذیری بالای تو نبود، الان مسیر زندگی ما چیز دیگری بود.»

ملاثانی؛ نقطه تحول و ورود به جهان دانش
حمدی، ملاثانی را نه فقط به‌عنوان یک مکان، بلکه به‌عنوان یک مرحله مهم از زندگی خود توصیف می‌کند. نزدیکی به دانشکده کشاورزی و فضای علمی آن، نگاه او را به زندگی تغییر می‌دهد و نخستین جرقه‌های آگاهی اجتماعی و علمی در او شکل می‌گیرد: «به گمان من، ملاثانی، مبدأ تحولات روحی و روانی و اقتصادی همه ما شد. حضور در ملاثانی و زندگی در جنب یک مرکز علمی و کاربردی در سطح جهانی به نام دانشکده کشاورزی، استادان داخلی و خارجی و کارکنان آن‌ها و بسیاری از امکانات دیگر، اولین مزیت این مهاجرت بود که خداوند بر خانواده ما ارزانی داشت.»

این بخش از کتاب، علاوه بر ارزش‌های خاطره‌نگاری، واجد نوعی نگاه تاریخی به توسعه آموزشی در منطقه است. حضور اساتید داخلی و خارجی، تأثیر دانشکده بر زندگی مردم محلی و تعاملات فرهنگی‌ای که در این فضا رخ می‌دهد، به‌خوبی تصویر شده است: «ورود به مدرسه و تحصیل از نعمت‌های دیگری بود که طی این جابه‌جایی برای من و یکی از برادران بزرگترم فراهم گردید.» حمدی در اینجا نیز نگاهی انتقادی دارد. او با اشاره به تفاوت‌های آموزشی آن دوران و امروز، خواننده را به تأمل در کیفیت آموزش و تغییرات آن در طول زمان دعوت می‌کند.

زبان و سبک روایت
سبک نوشتاری حسن حمدی را می‌توان ساده، روان و توصیفی دانست. او بدون تکلف، اما بادقت در جزئیات، تصاویر زنده‌ای از زندگی روستایی ارائه می‌دهد. استفاده از اصطلاحات محلی، اطلاعات دقیق جغرافیایی، ضرب‌المثل‌ها و حتی اشعار عامیانه، به متن رنگ‌وبوی بومی خاصی بخشیده است. این رویکرد، خواننده را بیش‌ازپیش در فضای داستان قرار داده و ارتباط عمیق‌تری با آن برقرار می‌کند. در جایی از کتاب، به لالایی‌های گذشته و سنت مادران اشاره کرده و می‌نویسد: «مادران همراه با چرخش سنگ آسیاب گندم، و صدای آرام و یکنواخت خردشدن دانه‌های گندم، اشعاری را زمزمه می‌کردند که بیشتر شبیه لالایی بود و موجب راحت خوابیدن بچه‌ها در گهواره می‌شد. همانند دو بیت: عگب طیب اللیالی ضگت مره/ و خلونی ابدیار البین مرهن»

از دیگر ویژگی‌های نثر حمدی، استفاده از لحن طنزآمیز و گاهی طعنه‌آمیز است. او درباره وضعیت اقتصادی خانواده‌ها در گذشته و امروز می‌نویسد: «قبلاً نمی‌دانستند برای شام چه بخورند؛ چون چیزی نداشتند، امروز نمی‌دانند چه بخورند؛ چون انتخاب‌های زیادی دارند!» این نوع بیان، علاوه بر ایجاد جذابیت، نقدی تلویحی بر مصرف‌گرایی و تغییر سبک زندگی امروزی است. هرچند در بخشی‌هایی از فصل اول و دوم این کتاب، برخی از توصیف‌ها تکرار شده و برخی از موضوعات نیز بیش‌ازپیش بدان پرداخته شده است؛ اما این گونه موارد به‌ندرت دیده می‌شود.

سبک نوشتاری حمدی در برخی از بخش‌ها، به‌ویژه در پرداختن به وقایع و به‌کارگیری نگاهی طنزآمیز و انتقادی به موضوعات پیرامون، شباهت‌هایی با سبک نویسندگانی چون جلال آل‌احمد دارد. استفاده از توصیف‌های دقیق و زنده، نگاه انتقادی و کنایه‌ای به محیط پیرامون، تقابل سنت و مدرنیته، جزئی‌نگری در توصیفات، به‌کارگیری زبانی نقادانه و گاه طنزآلود، از جمله عناصری است که نثر او را به نثر این نویسندگان نزدیک می‌کند. بااین‌حال، لحن آرام، گاهی اطناب و روایت‌گرانه و همراه با حس نوستالژی در نثر حمدی، آن را از نثر تلخ و تند جلال آل‌احمد متمایز می‌کند؛ نثری که در آن کلمات با ریتمی کوبنده در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند.

کتابی برای شناخت هویت و تاریخ اجتماعی خوزستان
از زویر تا کوبا صرفاً یک خاطره‌نگاری شخصی نیست؛ بلکه سفری است به ریشه‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی یک منطقه. حسن حمدی، در این اثر، با بهره‌گیری از جزئیات غنی و نگاهی تحلیلی، توانسته است تصویری دقیق و زنده از زندگی روستایی در دهه‌های گذشته ارائه دهد. این کتاب، نه‌تنها برای دوستداران تاریخ محلی و مردم‌شناسی، بلکه برای هر خواننده‌ای که به درک عمیق‌تر از تغییرات اجتماعی و فرهنگی استان علاقه دارد، اثری ارزشمند است. نویسنده نیز در پیشگفتار به آن امر به‌خوبی اشاره کرده است: «ثبت وقایع در محیط بکر روستا و به تعبیری نوشتن تاریخ شفاهی محیطی که در آن دوران زندگی خود را گذراندم، می‌تواند ضمن حفظ ارزش‌های فرهنگی که مجموعه‌ای از باورها، سنت‌ها و اعتقادات مردم منطقه است، حامل پیام‌هایی سودمند در راستای اعتلای جامعه پیرامونی، به‌ویژه جوانان، سودمند واقع شود.»

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.