کد خبر : 169027
تاریخ انتشار : دوشنبه 2 تیر 1404 - 18:34

تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید؟

تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید؟

ابراهیم که در آتش افتاد، پرنده‌ای آب به منقار گرفت و روی آتش ریخت، میخواست نامش در ردیف کمک کنندگان به ابراهیم باشد.

تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید؟

۱۸:۳۴ ۰۲ تیر ۱۴۰۴

عصر کشاورزی – ابراهیم که در آتش افتاد، پرنده‌ای آب به منقار گرفت و روی آتش ریخت. می‌دانست با این مقدار آب، آتش خاموش نمی‌شود؛ اما میخواست نامش در ردیف کمک کنندگان به ابراهیم باشد.

جنگ شده و من علاوه بر هر کار دیگری، سعی می‌کنم روزی یکبار اینجا هم بنویسم. میخواهم فردا سرم را بالا بگیرم و بگویم هرکاری از دستم برآمد برای ایرانم کردم. ولو به قدر یک مخاطب.
کسی چه می‌داند؟ شاید پرندگانی که سالها بعد روی سپاه ابرهه سنگ ریختند، از تک پرنده‌ای که روی ابراهیم آب ریخت الگو گرفته باشند و کار دسته‌جمعی، به اذن الهی جواب داد. هرکدام هرکجا هستیم، برای ایران عزیز یک قدم برداریم.

تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید؟ تو یکی نه ای هزاری تو چراغ خود برافروز…
پاشو عزیزم. پاشو.

منبع: کانال تلگرامی وکیلانه

حتما بخوانید : چیستان: کدام گل است که سه حرف آخرش عضوی از بدن است؟
بیشتر بخوانید  جنگ اثر ندارد، آثار دارد!

برچسب ها :

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.