کد خبر : 212132
تاریخ انتشار : پنجشنبه 2 مرداد 1404 - 10:01

«فرهنگستان» زیر تیغ شوخی و سوءتفاهم!

«فرهنگستان» زیر تیغ شوخی و سوءتفاهم!

فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ نهادی علمی که هم واژه‌های ماندگار ساخته و هم قربانی شوخی‌ها و سوءبرداشت‌های فضای مجازی شده است.

«فرهنگستان» زیر تیغ شوخی و سوءتفاهم!

۱۰:۰۱ ۰۲ مرداد ۱۴۰۴

عصر کشاورزی – دوم مردادماه در تقویم رسمی ایران، روز فرهنگستان زبان و ادب فارسی است؛ نهادی دیرپا که هدف آن صیانت از زبان فارسی، تقویت ظرفیت‌های واژه‌سازی و همراه‌کردن زبان با تحولات علمی و فناورانهٔ روز بوده است. با این حال، فرهنگستان همواره در دوگانه‌ای عجیب قرار گرفته: از سویی واژه‌هایی را ساخته که چنان جا افتاده‌اند که گویی همیشه بخشی از زبان بوده‌اند، و از سوی دیگر، با نسبت‌هایی طنزآمیز یا تمسخرآمیز مواجه شده که هیچ ربطی به فعالیت واقعی‌اش ندارند.

نخستین فرهنگستان زبان فارسی در سال ۱۳۱۴ تأسیس شد. زمانه‌ای بود که جامعهٔ ایران با موج گسترده‌ای از واژه‌های بیگانه مواجه بود؛ واژه‌هایی که همراه با فناوری، نظام آموزشی جدید، حقوق، پزشکی، علوم، و مفاهیم مدرن وارد زبان مردم می‌شدند، اما معادل فارسی نداشتند یا اگر داشتند، کهنه و غیرکاربردی به‌نظر می‌رسیدند. نیاز به یک نهاد مرجع برای نظام‌مند کردن زبان و واژه‌سازی از دل این بحران سر برآورد.

در همان سال‌ها، جمعی از بزرگان ادب و فرهنگ ایران، از جمله ملک‌الشعرای بهار، محمدعلی فروغی، علی‌اکبر دهخدا و بدیع‌الزمان فروزانفر در کنار چهره‌هایی از میان استادان علوم و مهندسی، هستهٔ نخست فرهنگستان را شکل دادند. شخصیت‌هایی که هر یک اعتبار علمی و فرهنگی قابل‌توجهی داشتند و دغدغهٔ حفظ زبان فارسی را در قلب خود حمل می‌کردند. ملک‌الشعرای بهار نه تنها ادیبی برجسته، که زبان‌شناسی ساختارگرا بود؛ و محمدعلی فروغی، افزون بر دانش فلسفی، به مسائل زبان به‌شکل بنیادین می‌نگریست.

در واقع، آنچه فرهنگستان را از سایر نهادهای مشابه متمایز می‌کرد، حضور اندیشمندانی بود که هم اهل ادب بودند، هم با نیازهای علمی جامعه آشنا. آنان می‌دانستند واژه‌سازی تنها بازی با واژه‌ها نیست؛ بلکه ضرورتی زبانی، هویتی و تمدنی است.

واژه‌هایی که آمدند و ماندند

دستاورد برخی از این تلاش‌ها تا به امروز در تار و پود زبان فارسی باقی مانده‌اند. واژه‌هایی مانند «دانشگاه» به‌جای «یونیورسیتی»، «خودرو» به‌جای «اتومبیل»، «دوچرخه» برای وسیلهٔ نقلیه‌ای ساده با دو چرخ، یا «رایانه» برای ابزار پردازش اطلاعات، نمونه‌هایی هستند از واژه‌سازی‌های موفق فرهنگستان در دوره‌های مختلف.

راز موفقیت این واژه‌ها در چیست؟

پاسخ را باید در دو عامل جست‌وجو کرد: نخست، سادگی و وضوح ساخت واژه و تطابق آن با ذوق زبانی فارسی‌زبانان؛ و دوم، هم‌زمانی ورود واژه با ورود پدیده به زندگی مردم. به‌عبارت روشن‌تر، وقتی دوچرخه تازه وارد زندگی شهری شد و هنوز نام جاافتاده‌ای نداشت، واژهٔ «دوچرخه» به‌درستی انتخاب و ترویج شد؛ اما سال‌ها بعد، وقتی «موتور سیکلت» جای خود را در گفتار مردم پیدا کرده بود، پیشنهاد «دوچرخهٔ تاپ‌تاپو» یا نمونه‌های مشابه دیگر، دیگر اثربخشی لازم را نداشتند. زبان، برخلاف دستور و آئین‌نامه، تابع زمان است و فرصت.

این اصل را می‌توان در مورد واژه‌هایی همچون «پیامک»، «خودپرداز»، «نرم‌افزار»، «سخت‌افزار»، «کاربر»، «تارنما»، «چندرسانه‌ای»، «یارانه» و «فضاپیما» نیز مشاهده کرد. این واژه‌ها در دوره‌ای عرضه شدند که نیاز ارتباطی برای آن‌ها وجود داشت و مردم در جست‌وجوی معادل‌هایی قابل‌فهم بودند. بنابراین، واژهٔ فارسی به‌راحتی در ذهن و زبان جا خوش کرد، بی‌آنکه کاربران زبان حتی متوجه فرآیند پیدایش آن شوند.

واژه‌هایی که هرگز فرصت نیافتند

در مقابل، بخشی از واژه‌های فرهنگستان، اگرچه از نظر ساختاری درست و معنادار بودند، اما هرگز نتوانستند جایگزین واژه‌های بیگانهٔ رایج در جامعه شوند. از «برشته‌کُن» به‌جای تستر تا «پِی‌غذا» برای دسر یا «خمیراک» برای پاستا. این واژه‌ها زمانی پیشنهاد شدند که شکل بیگانهٔ آن‌ها سال‌ها در زبان جا افتاده بود و در رسانه‌ها، تبلیغات، منوی رستوران‌ها، آموزشگاه‌ها و حتی فرهنگ روزمرهٔ خانواده‌ها تثبیت شده بود.

در چنین شرایطی، حتی خوش‌ساخت‌ترین واژه‌های فارسی هم راهی به ذهن و زبان مردم نمی‌یابند. وقتی «پاستا» بخشی از ذائقهٔ شهری شده و با برندها و تصاویر ذهنی گره خورده، «خمیراک» هرقدر هم دقیق باشد، دیگر پذیرفته نمی‌شود. به بیان ساده، تأخیر در معرفی معادل فارسی، فرصت جذب آن را از بین می‌برد.

واژه‌هایی که هرگز ساخته نشدند اما به فرهنگستان نسبت داده شدند

بخش دیگری از ماجرا، ماجرای واژه‌هایی‌ست که اصلاً وجود خارجی نداشتند، اما به‌دروغ به فرهنگستان نسبت داده شدند. فضای مجازی در سال‌های اخیر، میزبان موجی از شوخی‌ها، بزرگ‌نمایی‌ها و تحریف‌هایی بوده که در قالب واژه‌های ساختگی به خورد مردم داده شده‌اند.

نمونه‌هایی مانند «کش لقمه» برای پیتزا، «لغزش‌گیر» برای ترمز ضدقفل، «آب‌لرزانک» برای مخلوط‌کن، یا حتی ترکیب‌های نادرستی مانند «بالابرندهٔ زیرگردنی» به‌جای کراوات، ساختهٔ ذهن طنزپرداز کاربران است، نه فرهنگستان.

اما واقعیت آن است که بسیاری از این شوخی‌ها، در ذهن مردم باور شده‌اند. حتی افراد تحصیل‌کرده گاه از واژه‌هایی نقل می‌کنند که هرگز مصوب فرهنگستان نبوده است. فرهنگستان نیز بارها اعلام کرده است که فهرست رسمی واژه‌های مصوب آن، به‌صورت شفاف در پایگاه اینترنتی این نهاد منتشر می‌شود و نسبت دادن هر واژه‌ای خارج از این فهرست، فاقد اعتبار است.

چرا فرهنگستان این‌گونه قضاوت می‌شود؟

پاسخ این پرسش را باید در چند محور دید. نخست آن‌که فرآیند واژه‌گزینی فرهنگستان، فرآیندی علمی، دقیق، و اغلب پنهان از چشم عموم است. جلسات تخصصی، بررسی متون کهن، ارزیابی زبان‌های هم‌خانواده، و نظرسنجی از متخصصان حوزه‌ها در سکوت برگزار می‌شود و خروجی آن، بدون زمینه‌سازی رسانه‌ای گسترده، منتشر می‌گردد.

دوم آن‌که زبان، برخلاف قوانین مدنی، امری احساسی، تجربی و فرهنگی است. مردم به‌راحتی با واژه‌ای که حس خوبی از آن ندارند، کنار نمی‌آیند، حتی اگر آن واژه علمی و درست باشد. در مقابل، ممکن است واژه‌ای نادرست اما خوش‌آهنگ یا نوستالژیک را به‌آسانی بپذیرند.

سوم، فضای مجازی امروز، بستری مناسب برای طنز، تحریف و اغراق است. کاربران برای سرگرمی یا اعتراض، واژه می‌سازند، منتشر می‌کنند و دیگران آن را باور می‌کنند. طنز، گاهی چنان در پوست واقعیت فرو می‌رود که مرزها را از میان می‌برد.

فرهنگستان؛ نهادی که باید جدی‌تر گرفته شود

با همهٔ این فراز و فرودها، فرهنگستان زبان و ادب فارسی همچنان نهادی مهم و اثرگذار در ساختار زبانی ایران است. نهادی که اگر نبود، زبان فارسی در برابر سیل واژه‌های بیگانه، تاب نمی‌آورد. واژه‌سازی، فعالیتی زیربنایی در حفظ هویت زبانی و فرهنگی است؛ کاری که به‌ظاهر ساده اما در عمل پیچیده و زمان‌بر است.

باید پذیرفت که فرهنگستان، با وجود نقدهایی که به آن وارد است، یکی از معدود نهادهایی‌ست که بدون جنجال و بی‌ادعا، در حال پاسداری از زبانی است که میراث قرن‌ها تمدن ایرانی-اسلامی است. اگر امروز می‌توانیم به فارسی دربارهٔ هوش مصنوعی، زیست‌فناوری، نانو یا اقتصاد دیجیتال سخن بگوییم، بخشی از آن را باید مدیون همین نهاد بدانیم.

دوم مرداد، به‌جای فرصتی برای شوخی یا تکرار کلیشه‌های فضای مجازی، می‌تواند زمانی باشد برای تأمل در این پرسش مهم: زبان فارسی آیندهٔ خود را چگونه خواهد ساخت؟ و ما، در این مسیر، چه نقشی داریم؟

منبع: مهر

حتما بخوانید : هنر ایرانی که در حال فراموشی است
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.