استاد اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز؛
مشکلات خوزستان از کمبود بودجه نیست/ بخشی از ناکامیها به نخبه نماهای استان برمیگردد

دولت اگر می خواهد به خوزستان و یا به مناطق محروم دیگر کمک کند باید قویترین افراد را در تمام سطوح مدیریتی استانها منصوب کند.
زهرا رضاپور؛ کاوش اخبار: رئیسجمهور و جمعی از وزرا با سفری ۲ روزه به خوزستان مسائل و مشکلات این استان را در دیدار با مردم و گروههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مورد بررسی قرار دادند. از نکات قابل توجه در این سفر اعتراض مردم در سخنرانی عمومی رئیسجمهور با شعار «بیکاری بیکاری» بوده است که رئیسجمهور در واکنش به سخنان مردم بیان کرد «ما به اینجا آمدهایم تا حرفهای شما را بشنویم».
در نشست با دیگر گروهها نیز عمده مسائل مطرح شده و درخواستها در ارتباط با مشکلات اقتصادی و چرایی عدم توسعهیافتگی استان بود هر چند در این نشستها اعتراض برخی از حاضرین باعث قطع سخنرانی رئیسجمهور و دیگر سخنرانان نیز گردید.
خروجی این سفر تصویب ۵۶ مصوبه و طرح اجرایی و اختصاص اعتباری بالغ بر ۸۰ هزار میلیارد تومان بوده است که در این مصاحبه در گفتوگو با سید مرتضی افقه عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز این موضوع و چرایی عدم توسعه یافتگی خوزستان، مورد بررسی قرار گرفته است.
افقه با بیان اینکه آقای پزشکیان در بدترین شرایط ممکن کشور را تحویل گرفته و مصوبات این سفر اگر هم عملیاتی شوند تاثیری بر رونق و توسعه استان ندارند، معتقد است که مشکلات خوزستان صرفاُ ناشی از کمبود بودجه نیست و در بسیاری از سالها خوزستان بودجه بسیار قابل توجهی دریافت کرده که اتلاف شده است و اگر قرار است خوزستان آباد شود مدیران ملی باید متقاعد شوند که قویترین افراد را در تمام ردههای مدیریتی استان به خصوص در شهرهایی که شرکت های بزرگ و ملی وجود دارند، منصوب کنند.
وی همچنین معتقد است که بخش قابل توجهی از ناکامیهای خوزستان به نخبهها یا به نخبه نماها خوزستان بر میگردد. متن کامل این مصاحبه در ادامه آمده است.
– آقای دکتر قبل از ورود به بحث سفر، این سوال مطرح است که آقای پزشکیان در چه شرایطی دولت را تحویل گرفته است و کشور که خوزستان نیز بخشی از آن است، در چه وضعیتی قرار دارد؟
* به طور کلی آقای پزشکیان زمانی مسئولیت اداره قوه مجریه را به عهده گرفت که بدترین و سختترین شرایط اقتصادی و شاید اجتماعی پس از انقلاب را داشتیم. ما حتی زمان جنگ نیز شرایط اینگونه نداشتیم که این میزان در تنگنای صادرات و واردات و در محاصره اقتصادی و تحریم قرار داشته باشیم. در زمان جنگ ما تنها توسط آمریکا تحریم بودیم و کالای آمریکایی را نمی توانستیم وارد کشور کنیم که حتی همان زمان نیز کالای آمریکایی را توسط کشورهای واسطه وارد میکردیم.
اما اکنون شدت تحریمها به حدی است که هیچ کالایی را به صورت رسمی و آزادانه نمیتوانیم نه صادرو نه وارد کنیم مگر از طریق دور زدنها و با انجام ترفندهایی که بسیار پرهزینه تر از شرایط عادی است و ناچار هستیم نفت را ارزان تر بفروشیم و حتی پول آن را از طریق واسطهها با پرداخت هزینههای بیشتر به کشور برگردانیم.
این شرایط از سال ۹۷ بر ما تحمیل شد و از این سال تا ۱۴۰۳ که آقای پزشکیان مسئولیت ریاست جمهوری را به عهده گرفت دولتها (یعنی هم دولت آقای روحانی و هم دولت آقای رییسی) تقریبا تمام ذخایری که به آن ها دسترسی داشتند یا میتوانستند به منابع بودجه کشور تبدیل کنند را نسبتاُ مصرف کردند یعنی کسری بودجه ناشی ازعدم فروش نفت یا کاهش فروش نفت را از طریق استقراض از بانک مرکزی، انتشار اوراق قرضه، فروش اموال مازاد دولتی و یا واگذاری شرکت های دولتی جبران کردند که اکنون همین موارد نیز وجود ندارد و بنابراین دولت در شرایط بسیار سختی قرار دارد.
لازم به ذکر است در دوران آقای رییسی میزان صادرات نفت یک مقداری افزایش یافت و توانستیم در شرایط عادی روزانه ۲٫۵ میلیون بشکه نفت را صادر کنیم، گفته شده پیش از این دوران به خصوص در دوران ریاست جمهوری بایدن ما از طریق دور زدن ها روزانه تا ۱.۵ میلیون بشکه نفت به فروش رساندهایم و این افزایش صادرات نفت نیز باعث شد که در دوران آقای رییسی حدود پنج درصد رشد اقتصادی داشته باشیم که این موضوع را جزو مدیریت این دوران گذاشته اند در حالی که کارخاصی صورت نگرفت و تنها افزایش فروش نفت نسبت به سال ۹۸ اتفاق افتاد. درسال ۹۸ فشار دولت آقای ترامپ باعث شد ما روزانه تنها ۲۰۰ هزار بشکه نفت بفروشیم و بدترین شرایط آن دوران را داشتیم.
اکنون در شرایطی هستیم که متاسفانه میزان سرمایه مشارکت اجتماعی به شدت افت کرده
نکته دیگری که مطرح است این است که معتقدم در دوران جنگ کشور و حاکمیت همراهی سرمایه اجتماعی را داشت و مردم به رغم فشارها و سختیهای بسیار شدید دوران جنگ و مشکلات اقتصادی و جیرهبندی میزان سرمایه اجتماعی صد در صد بود و فشاری از بابت مطالبات مردم بر دولت نبود بلکه با آن همراهی میکردند.
اما اکنون در شرایطی هستیم که متاسفانه میزان سرمایه مشارکت اجتماعی به شدت افت کرده و نمونه بارز آن انتخابات اخیر بود که حتی افرادی نیز که رای دادند با کراهت مشارکت کردند و در سفر اخیر آقای پزشکیان به خوزستان نیز این موضوع مشهود بود که چقدر مردم نسبت به شرایط معترض بودند.
پزشکیان در بدترین شرایط اقتصادی و اجتماعی پس از انقلاب رییس جمهور شد
آقای پزشکیان در بدترین شرایط اقتصادی و حتی اجتماعی تاریخ پس از انقلاب مسئولیت دولت را به عهده گرفت و برای اینکه همراهی رقبای خود را داشته باشد با یک پیشنهاد وفاق شروع کرد و به ناچار مجبور شد نیروهایی را به کار گیرد که الزاما همراه نیز نیستند که این از مشکلات دیگری است که دولت دچار آن شده است زیرا دولت ها میبایست افرادی را به عنوان همکاران خود به کار گیرند که به لحاظ فکری، نگرشی و اهدافی که تعیین می شود همسو با دولت باشند.
اما زمانی که تنوع دیدگاهها وجود داشته باشد الزاماٌ برنامه ها و اهداف افرادی که رای داده اند پیش نمی رود. معتقدم آقای پزشکیان در زمینه وفاق نرمش به کار گرفته زیرا انتظار این بود که تنها در سطح کابینه ی دولت برای اینکه مجلس ( که ازجناح مقابل وی هستند) رای موافق دهد افراد همسو با جناح مقابل را نیز معرفی کند اما اینکه روندی در کشور شروع شده که انتظار جناح مقابل این است که در کل کشور از نیروهای آن ها به کار گرفته شود باعث میشود همان مختصر سرمایه اجتماعی نیز که وجود دارد از دست برود. ضمن اینکه ممکن است سیاستهای این افراد همسو با دولت نباشد و حتی تعلل و ممانعت با اهداف ایجاد کنند و آنگونه که برای مردم انتظار ایجاد شده روند کارها به خوبی پیش نرود.
– آیا سفرهای استانی روسای جمهور را با این شکلی که در جریان است و مصوباتی به همراه دارد و در پایان اعلام میشود این مقدار بودجه برای رفع مشکلات استان مورد نظر تخصیص داده شده، مثمر ثمر میدانید؟
* بنده سفرهای استانی روسای جمهور و هیات دولت را خیلی مثمرثمر نمیدانم، این سفرها در اداره یک کشور چه جایگاهی دارند؟ هیچ کشوری نیست که رییسجمهور یا نخست وزیر آن شخصاٌ به استانها و مناطق سفر کند که به اصطلاح با مشکلات آن ها از نزدیک آشنا شود زیرا روند این است که مسئولین محلی برای ارایه گزارش به مرکز منصوب میشوند که اگر توانمند باشند و وظیفه خود را به خوبی انجام دهند باید این افراد منعکس کننده شرایط و مشکلات باشند به گونهای که نیاز نباشد رییس دولت با تیمی از وزرا به تک تک استانها سفر کنند.
بدعت بدی که احمدی نژاد ایجاد کرد
این یک بدعت بسیار بدی بود که آقای احمدی نژاد ایجاد کرد. ایشان شخصیتی داشت که طالب دیده شدن بود و دوست داشت مردم در یک استادیوم جمع شوند و به استقبالش بیایند و روند این کار نیز با تحقیر مردم همراه بود زیرا دو، سه روز استان تعطیل میشد و کلی هزینه بر کشور تحمیل میکرد که انتظار این بود روسای جمهور بعدی دیگر این روند غلط را ادامه ندهند.
گرچه روسای جمهور بعدی این کار را ادامه دادند اما دیگر به آن شکل توهین آمیزی که آقای احمدی نژاد شهر را تعطیل میکرد، نیست. اما باز هم این سفرهای استانی توجیه عقلانی و منطقی ندارد با این حال اگر هر از گاهی با توجیه دیدار با مردم و احترام به آن ها انجام گیرد می تواند مفید باشد اما با این استدلال که بروند از نزدیک مشکلات را ببینند غلط است آن هم در شرایطی که اکنون امکانات تکنولوژیکی آن چنان پیشرفته است که میتوان با کوچکترین و دورافتاده ترین روستاها و شهرها ارتباط برقرار کنند و مشکلات را ببینند.
مدیران محلی در دوران سفر رییس جمهور مشکلات را کتمان میکنند
علاوه بر این در سفرهای استانی میزبانان که مدیران محلی هستند معمولا در دوران سفر رییس جمهور یا هیات دولت سعی می کنند مشکلات را که گاهاٌ ناشی از ناکارآمدی خودشان است را کتمان کنند یا پوشش دهند و یا خودسانسوری کنند مانند موضوعی که رییس جمهور نیز در سخنرانی خود به آن اشاره کرد و گفت «مردم می گویند ظاهراٌ شرکتهای صنعتی برای کاهش آلودگی هوا فعالیت خود را تعطیل کردهاند».
بنابراین کار درست این است به جای بازدید شخص رییس جمهور بهترین و معتمدترین افراد را در سطح استان منصوب کرد زیرا همان طور که اشاره کردم این سفرها از یک سو هزینه اضافی به کشور و مردم تحمیل میکند و از سویی دیگر چنین بازدیدهایی از چند هفته ی قبل مسئولان محلی را درگیر آماده کردن تدارکات و شرایط میزبانی می کند که همین موضوع کارهای مردم را معطل می کند.
– آیا این مصوبات قابلیت اجرایی دارند؟
* به نظر بنده این مصوبات غیرقابل توجیه است، وقتی سالانه برای استانی بودجهای تصویب می شود دلیلی ندارد که در میانه سال دولت چنین مصوبات و اعتباراتی لحاظ کند، اگر این اعتبارات نیاز بوده باید در همان بودجه سالیانه استان ها تصویب میشد و اگر لازم نبوده پس چرا انجام می شود؟ به طور کلی این گونه سفرهای استانی نقص بسیار شدیدی در سیستم اداره کشور است و هزینه اضافی بر کشور متحمل میکند.
ضمن این که معاون اجرایی رییس جمهور نیز به این موضوع اشاره کرده است که “بیش از ۷۰ درصد وعدهها و مصوبات سفرهای استانی در گذشته عملی نشده است”. معمولاُ بسیاری از همین مصوبات تنها در حد تبلیغات و انتشار در رسانههای محلی است و بسیاری دیگر از آنها به دلایل مختلفی قابلیت اجرایی ندارند اگر هم عملیاتی شوند تاثیری بر رونق و توسعه استان ندارند.
– چرا عملیاتی شدن این مصوبات و اعتباراتی که نام برده شد آن تاثیری که مد نظر است را نخواهد داشت؟
* متاسفانه هنوز در سطح کشور و حتی در بین بسیاری از اقتصاددانان یک دیدگاه غلط رایج است که بخشی از مشکلات کشور نیز به این دیدگاه برمیگردد و آن نگاهی که است که به دهه ۷۰ میلادی بر میگردد و طبق این نگرش به توسعه، تصور این است که علت توسعه نیافتگی و محرومیت کشور، استان و یا شهرستانها کمبود اختصاص بودجه به آن است و مشکل اصلی نبود یا کمبود بودجه است.
این مساله در دهه ۷۰ مطرح بود و اکنون نگاه توسعهای در جهان به گونهای دیگری است اما در کشورما هنوز این تصور وجود دارد که علت این که منطقهای دچار عقب ماندگی، بیکاری، نابرابری و فقر شده کمبود بودجه است، در نتیجه یک سری مصوباتی که بودجههای مازاد را تزریق میکنند تصویب میشوند که مشاهده میکنیم ثمربخش نیز نیستند.
اینکه ۷۰ درصد مصوبات سفرهای استانی در گذشته عملی نشده حاصل نگاه غلطی است که بودجه را تنها عامل رشد و توسعه منطقه میبینند. متاسفانه در سطح ملی و به خصوص استان خوزستان توسعه را امری ساده تلقی میکنند و گمان میکنند مشکل توسعه نیافتگی تنها کمبود بودجه است.
– اگر مشکل عدم توسعه خوزستان تنها به دلیل کمبود بودجه نیست چه دلایل دیگری باعث شده که استان چنین مسائل و مشکلاتی را داشته باشد؟
* تاکید می کنم که مشکلات مذکور صرفاُ ناشی از کمبود بودجه نیست همان طور که تجربه نشان داده بسیاری از استانهای محروم کشور از ابتدای انقلاب تا کنون بودجههای بسیاری خوبی به آن ها اختصاص یافته به طور مثال خوزستان بعد از جنگ بودجههای خوبی برای بازسازی به آن اختصاص یافت اما نه آبادان، آبادان قبل شد؛ نه خرمشهر، خرمشهر و نه شهرهای جنگ زده دیگر آباد شدند. زیرا گرچه بودجه شرط لازم است اما شرط کافی نیست.
میبایست افراد شایسته، توانمند، متخصص و با بینش توسعهای در استانها به خصوص استانهای محروم منصوب شوند. در خوزستان در طول ۴۰ سال گذشته به طور میانگین اکثریت مدیران استان بسیار ضعیف بودند. ذکر این نکته ضروری است که منظور از مدیر توانمند فقط استاندار نیست، این که استاندار به تنهایی توانمند باشد کافی نیست و باید معاونین او و سایر مدیران از بالاترین سطوح در ادارات تا پایینترین رده به همان نسبت توانمند باشند.
اگر قرار است یک استان از محرومیت خارج شود یک چنین مجموعه مدیرانی میتوانند از بودجه به خوبی استفاده کنند در غیر این صورت بودجه فراوان توسط افراد ناکارآمد، ناتوان و فاقد نگرش توسعهای هدر می رود، کما اینکه در خوزستان سال هاست بودجههای قابل توجهی تعلق گرفته اما اغلب به دلیل ناکارآمدی و ضعف مدیران محلی اعتبارات تخصیص یافته تلف شده و ثمربخش نبوده است.
دولت اگر می خواهد به خوزستان کمک کند باید قویترین افراد را در تمام سطوح مدیریتی استانها منصوب کند
معمولا مدیران برای توجیه ناکارآمدی خود جار میزنند بودجه نیست اما سال هاست که علاوه بر بودجه جاری خوزستان، براساس قانون، اختصاص دو در هزار درآمد ناشی از فروش نفت خام برای عمران و آبادانی مناطق نفت خیز تصویب شده و یا اعتباراتی که تحت عنوان طرح های مسئولیتهای اجتماعی از شرکتهای صنعتی دریافت میکنند.
اگرچه این بودجه رسمی نیست اما دولتهای محلی به دلیل قدرت سیاسی که دارند تا کنون منابع بسیار زیادی از این شرکت ها بصورت رسمی و غیر رسمی دریافت کردهاند، اما به همان دلیلی که در بحث قبلی نیز به آن پرداختم (یعنی وجود افراد ناکارآمد) تغییری در استان حاصل نشده است. بنابراین حتی اگر وزارت نفت با افزایش اعتبار طرحهای مسئولیت های اجتماعی موافقت نیز کند یا حساب شرکتهای دولتی به داخل استان منتقل شوند تا پیش نیازها انجام نشود این اقدامات ثمربخش نخواهند بود.
دولت اگر می خواهد به خوزستان و یا به مناطق محروم دیگر مانند ایلام، چهارمحال بختیاری، بوشهر، سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و کردستان کمک کند باید قویترین افراد را در تمام سطوح مدیریتی استانها منصوب کند.
– نقش شرکتهای بزرگ و ملی را در عدم توسعهیافتگی خوزستان چگونه ارزیابی میکنید؟
* به دلیل ویژه بودن استان خوزستان و جایگاهی که در اقتصاد ملی و نقشی که در حیات اقتصاد کشور دارد میبایست نگاه ویژهای به آن شود. در خوزستان شرکتهای بزرگ و ملی وجود دارند که میتوانند در تولید ملی، رشد اقتصادی و رفاه کشور نقش اصلی و اساسی ایفا کنند لذا می بایست مسئولانی در سطح ملی که تجربه موفق ملی در سوابق خود دارند برای این استان منصوب کرد تا از این شرکتهای بزرگ و ملی نفعی نیز به خوزستان برسد در غیر این صورت زیان این شرکتها در استان رسوب میکند اما منافعشان به دلیل ضعف مدیران محلی به خارج از استان و عمدتاً به تهران و یکی، دو استان دیگر منتقل میشود.
به عنوان مثال در شهر کوچکی مانند ماهشهر و بندر امام خمینی وقتی شرکتهای عظیم پتروشیمی در آن جا وجود دارند که در سطح ملی فعالیت میکنند نمیتوان فرمانداری ضعیف منصوب کرد در حالی که روسای پتروشیمیها بسیار قوی هستند. همچنین به طور مثال وقتی در اهواز شرکت نفت و فولاد مدیران قوی داشته باشند نمیشود مدیران محلی اهواز ضعیف باشند.
– آقای رئیسجمهور در این سفر گفتند هر چه فکر میکنم چرا خوزستان با وجود این همه منابع چنین وضعیتی دارد پاسخی برای آن پیدا نمیکنم، شما پاسخی برای این سوال دارید؟
* میتوان گفت این که آقای پزشکیان پرسیده با این همه ظرفیت خوزستان چرا وضعیت استان چنین است را یک نقص دانست البته حتی برخی مدیران و نخبگان استانی نیز جواب این سوال را نمیدانند. تاکید می کنم اگر قرار است مشکلات خوزستان که بسیار مزمن و کهنه شدهاند حل شوند ناچار هستیم به جای تاکید بر بودجه و پیش از این که به فکر افزایش بودجه باشیم به انتصاب مدیران کارآمد اقدام کنیم.
به سوال رییس جمهور مبنی بر چرایی عقب ماندگی خوزستان بسیاری از هم استانیها از نخبگان تا مسئولین پاسخ غلط دادند و گفتند مشکل این است که بودجه را اصفهان یا تهران میبرد و افراد با نفوذ اصفهان در مرکز مانع میشوند بودجه کافی به خوزستان بیاید. این ها آدرس غلط دادن است.
از نظر من این تصور غلط است زیرا ما بیش از اصفهان و شهرهای دیگر افراد با نفوذ در سطح ملی در مرکز داریم. به طور مثال ما از قوم عرب آقای شمخانی، از قوم بختیاری آقای محسن رضایی و از دزفولی ها آقای مخبر را داریم و از همه ی اقوام در سطح ملی و در سطحی که حتی با رهبری در ارتباط هستند، داریم.
مسالهای که بسیار مطرح میکنند این است که به مسئولان استانی اختیارات بیشتری دهیم. در شرایط فعلی بنده خیلی موافق این امر نیستم، اگر مدیران قوی گمارده شوند تفویض اختیارات کمک کننده است در غیر این صورت تفویض اختیارات بسیار شرایط را بدتر و اتلاف اعتبارات را بیشتر میکند.
به طور کلی در شرایط فعلی به شخصه مخالف تفویض اختیار بیشتر به مدیران، انتقال حساب شرکتهای دولتی به داخل استان و تخصیص بودجه مازاد هستم. مادامی که ساختار مدیریتی کشور و استان ضعیف است نتیجه افزایش بودجه و تحمیل مسئولیتهای اجتماعی بیشتر به شرکتهای صنعتی تنها منجر به اتلاف منابع بیشتر میشود.
– جایگاه نخبگان استان را در وضعیت امروز خوزستان چگونه ارزیابی میکنید؟
* معتقدم در انتصاب مدیران ضعیف نخبگان نیز مقصر هستند. این دعواهای قومیتی بین عرب، لر، شوشتری و سایر اقوام باعث میشود مدیران در مرکز دچار مشکل شوند و معمولاً این رویه باعث می شود ضعیفترین مدیران بر استان تحمیل شوند.
افق دید نخبگان ما به شدت محدود است. بخش قابل توجهی از ناکامیهای استان به نخبهها یا بهتر بگویم به نخبه نماهای خوزستان برمیگردد، ضمن اینکه در مرکز نیز به دلیل انتصاب برخی مدیران ضعیف برای استان، خوزستان به این روز افتاده است.
در تمام سالهای پس از جنگ مدیران ناکارآمد باعث عقب ماندگی استان خوزستان شدهاند، تاکید میکنم مدیران در همه سطوح و نه تنها در سطح استانداری و همین ناکارآمدی ها و عقب ماندگیها نسبت به استانهای دیگر باعث شد که سطح مهاجرت نخبگان از استان به شدت بالا باشد و شاید خوزستان مهاجر فرستترین آن هم از نوع نخبگان باشد. البته در خوزستان ضعف مدیران ناکارآمد میتواند ناشی از ضعف نخبگان محدودنگر و تنگ نظر نیز باشد که با هم اتحاد ندارند. در استانهای دیگر چنین وضعیتی وجود ندارد و باید گفت ما چوب را بیشتر از نخبگان استان می خوریم.
نمایندگان با تحمیل افراد وابسته به خود بر مدیران اجرایی باعث شدهاند مدیران ناکارآمدی در خوزستان مستقر شوند
از جمله نخبگان ضعیف استان که بسیار بر انتصابات خوزستان تاثیرگذارهستند نمایندگان مجلس هستند که بخشی از این مشکل ناشی از شورای نگهبان است که با تنگ نظری خود افراد بسیار محدودی را تایید صلاحیت می کنند که افراد توانمند کمی در بین آن ها حضور دارند و بخش دیگر به دلیل نوع انتخابی است که مردم خوزستان دارند و اکثر آن ها به جای انتخاب براساس شایستگی افراد به سمت انتخاب های قومی قبیلهای می روند. البته در این موضوع نیز تا اندازه ای نخبگان تاثیرگذار مقصر هستند که کمکی به تصمیم گیریهای مردم عادی نمیکنند.
بنابراین با شرایطی که در کشور رایج شده نمایندگان بسیار ضعیف با تحمیل افراد وابسته به خود بر مدیران اجرایی باعث شدهاند مدیران ناکارآمدی در خوزستان مستقر شوند و این چرخه عقب ماندگی در خوزستان همچنان ادامه دارد و مادامی که ریشه این مشکلات آن گونه که باید تغییر نکند روند ناکامی استان ادامه پیدا می کند.
خوزستان نمادی از فراری دادن نخبگان واقعی
علی رغم این که خوزستان نخبگان بسیار قوی نیز دارد اما به دلیل همان تنگ نظریها یا کنار گذاشته شدند و منزوی شدهاند و یا به خارج از استان مهاجرت کردهاند.
بسیاری از آن ها در استانهای دیگر مشغول خدمترسانی هستند همان گونه که نخبگان مناطق دیگر کشور نیز به خارج از کشور مهاجرت میکنند و در کشورهای دیگر به تولید ملی آن کشور کمک میکنند خوزستان نیز یک نمادی است از کل کشور در ارتباط با فراری دادن نخبگان واقعی یا منزوی کردن آن ها از مشارکت در اداره استان است.
به رغم اینکه در بسیاری از سالها خوزستان بودجه بسیار قابل توجهی دریافت کرده و حتی بارها بعد از تهران بالاترین اعتبارات به آن تخصیص یافته است اما همچنان خوزستان با مشکلات عدیده و پیچیده مواجه است که همان طور که گفتم دلیل آن اتلاف بودجه توسط مدیران ضعیف و ناکارآمد است. بنابراین اگر قرار است خوزستان آباد شود مدیران ملی باید متقاعد شوند که قویترین افراد را در تمام ردههای مدیریتی استان به خصوص در شهرهایی که شرکت های بزرگ و ملی وجود دارند، منصوب کنند.
شرکتهای بزرگ ملی قویترین و متخصصترین مدیران را دارند و بسیاری از این مدیران خود را در حد وزیر و یا بالاتر از بالاترین رده استان یا شهرستان میبینند بنابراین ارتباط چندانی با مدیران استانی ندارند و این تفاوت شدید بین سطح تخصص و توانمندی مدیران شرکت های صنعتی و مسئولان محلی باعث شده است این شرکتها به صورت جزایری مستقل در درون استان شرایط بسیار خوبی برای خود و کارکنان خود ایجاد کنند در حالی که سایرمناطق استان دچار فقر و محرومیت هستند.
– در این سفر از اعتراض مردم به بیکاری در دیدار عمومی که بگذریم، در نشستهای تخصصی نیز بعضا اعتراضهایی صورت گرفته که این تکرار در همه جلسات و قطع سخنرانیها چندان روی خوشی نداشت، به نظر شما دلیل این رفتار و اعتراضها که گویی مخصوص استان ما است در چیست؟
* تبعیض از مواردی است که خوزستانی ها را در مقایسه با دیگر استان ها بیتاب کرده و این موضوع خودش را در بازدید مسئولان ملی از استان نشان میدهد.
دلیل این پرخاشها، بی صبریها و کم طاقتیها در برخورد با مدیران این است که بسیاری از منابع کشور در خوزستان وجود دارد اما استانهای دیگر به جای خوزستان آباد شدند و یا در درون خوزستان تنها مناطق خاصی آباد شدند. این تبعیض ها ناخودآگاه باعث شد مردم استان خوزستان خود را مورد ظلم ببینند و در برخورد با مسئولان بعضاُ دچار برخورد غیرعادی شوند.
به نظرم یکی از دلایلی که خوزستانیها چه در رسانهها چه در زمان بازدید مسئولان در مقایسه با سایر استانها بیتابی بیشتری از خود در مقابل مسئولان نشان دادند به دلیل این است که مردم خوزستان از دو جهت مقایسه میکنند و احساس تبعیض می ببینند؛ مورد اول اینکه خوزستان شاید تنها استانی باشد که شرایط آن نسبت به قبل بدتر شده اما وضعیت استانهای دیگر به نسبت قبل بهتر شده است.
مورد دوم این است که مرتب تکرار میشود همه منابع نفت و گاز و تولید انرژی در خوزستان است اما منافع آنها برای آباد کردن شهرهایی مانند تهران و اصفهان و بعضا شهرهایی که روسای جمهور از آن مناطق بوده اند، صرف میشود.
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰