مسیر «زنپوشی»؛ سقوط از سیاهبازی تا شوخیهای کلیشهای اینستاگرامی

از صحنههای تعزیه و سیاهبازی که مردان نقش زنان را ایفا میکردند تا ریلزهای اینستاگرامی که بلاگرها با گریم و اغراق، زنان را به تصویر میکشند، زنپوشی مسیری طولانی پیموده است.
مسیر «زنپوشی»؛ سقوط از سیاهبازی تا شوخیهای کلیشهای اینستاگرامی
۰۹:۳۷ – ۲۶ تیر ۱۴۰۴
عصر کشاورزی – از صحنههای تعزیه و سیاهبازی که مردان با ظرافت نقش زنان را ایفا میکردند تا ریلزهای اینستاگرامی که بلاگرها با گریم و اغراق، زنان را به تصویر میکشند، زنپوشی مسیری طولانی پیموده است. اما آیا این اجراهای مجازی ادامهدهنده سنتهای نمایشی ایراناند یا تقلیدی سطحی برای جلب کلیک؟
در دنیای پرشتاب و رنگارنگ اینستاگرام، جایی که هر کس تلاش میکند لحظهای توجه مخاطب را جلب کند، پدیدهای بهظاهر نوظهور، اما ریشهدار در تاریخ نمایشی ایران توجهها را به خود جلب کرده است: مردانی که با لباسها و آرایش زنانه، نقش زنان را بازی میکنند. این بلاگرها گاهی در قالب یک ناخنکار پرحرف، گاهی منشیای پرجنبوجوش یا حتی زنی خانهدار که درگیر حسادت با جاریاش است یا با مادرشوهرش کلکل میکند، ظاهر میشوند. این اجراها، که اغلب با طنز همراهاند، مخاطبان بسیاری را به خود جذب کردهاند. اما آیا این نمایشهای مجازی ادامهدهنده سنتهای نمایشی ایراناند یا صرفاً تقلیدی سطحی برای جلب توجه؟ برای پاسخ به این پرسش، در گفتوگویی با مهدی صفارینژاد، نویسنده، بازیگر و پژوهشگر تئاتر و علی یداللهی، بازیگر و کارگردان، دیدگاه آنان نسبت به این پدیده را بررسی شده است.
ریشههای تاریخی زنپوشی در ایران
برای فهم این پدیده، باید نگاهی به گذشته بیندازیم. در تئاتر سنتی ایران، مانند تعزیه و سیاهبازی، مردان به دلایل فرهنگی و اجتماعی نقش زنان را ایفا میکردند. مهدی صفارینژاد در اینباره میگوید: «در تعزیهها، بازیگری که نقش حضرت زینب سلاماللهعلیها را میخواند یا در مجالس زنانه، گاهی مردان بهناچار جای زنان را میگرفتند.» این زنپوشی نه از سر تفنن، بلکه به دلیل محدودیتهای اجتماعی بود که حضور زنان روی صحنه را ناممکن میکرد. اما این اجراها با دقت و احترام به جنسیت زنان انجام میشد و بازیگران با ظرافتی هنرمندانه نقش را به گونهای ایفا میکردند که باورپذیر باشد.
علی یداللهی در ادامه میگوید: در گذشته، هنرمندان بزرگی نقش زنان را با ظرافت و احترام ایفا میکردند. واقعاً رفتاری زنانه و باورپذیر از خود نشان میدادند. او مثالهایی از بازیگرانی چون محمد مطیع میآورد که زنپوشیهایشان نهتنها توهینآمیز نبود، بلکه شاهکاری از هنر بازیگری به شمار میرفت که این اجراها ریشه در شناخت عمیق نمایشی داشت و هدفش خلق اثری هنری بود، نه صرفاً خنداندن مخاطب.
زنپوشی در اینستاگرام: طنز یا تحقیر؟
اما آنچه امروز در اینستاگرام میبینیم، با آن سنتهای نمایشی فاصلهای آشکار دارد. بلاگرهایی که با انداختن یک روسری نقش زنان را بازی میکنند، اغلب به خلق کاراکترهایی اغراقشده و کلیشهای روی میآورند: زنی پرحرف که مدام از حسادت به جاریاش مینالد، منشیای که با لحنی تند و طنزآمیز با مشتریها صحبت میکند، یا زنی خانهدار که با مادرشوهرش درگیر است. این کاراکترها، که گاه با آرایش غلیظ و لباسهای رنگارنگ همراهاند، بیش از آنکه طنز خلق کنند، به نظر میرسد به تحقیر جنسیت زن میپردازند. صفارینژاد این نوع اجراها را «اغراقهایی زننده» میداند که «هیچ نسبتی با تئاتر و هنر ندارند.» او معتقد است که مرز بین طنز و تحقیر بسیار باریک است و تشخیص آن نیازمند شناخت عمیق نمایشی است. به گفته او، «زمانی بود که به دلایل فرهنگی، زنان نمیتوانستند روی صحنه حاضر شوند. اما امروز که آن محدودیتها برداشته شده، بازی کردن نقش زن توسط مرد، به این شکل اغراقشده، چه معنا و جایگاهی دارد؟»
البته پرسشهای اساسی در این رابطه ایجاد میشود که آیا این اجراها هدفی جز جلب توجه و خندههای لحظهای دارند؟ یداللهی نیز با صراحت بیشتری این اجراها را نقد میکند: «کاری که این افراد انجام میدهند، نه بازیگری است و نه تقلید هنرمندانه. نوعی ادا درآوردن است که بهشدت اغراقشده، مشمئزکننده و توهینآمیز است.» او معتقد است که این نوع محتوا نهتنها ارزش هنری ندارد، بلکه با پایین آوردن سطح سلیقه مخاطب، به فرهنگ عمومی آسیب میزند. به گفته او، «اینها فقط برای جذب مخاطب، شوخیهای سطحی و بیارزش انجام میدهند. نه روانشناسی در کارشان هست، نه نگاه اجتماعی.»
تفاوت میان هنر و تقلید
برای روشنتر شدن موضوع، صفارینژاد به نمونهای از یک بلاگر موفق اشاره میکند: صادقپور، بازیگری کاشانی که در فضای مجازی فعالیت میکند و مخاطبان زیادی دارد. به گفته او، «تفاوت صادقپور با بسیاری از دیگر بلاگرها این است که شناخت بیشتری از هنر و فن اجرا دارد. مثلاً در آثاری مرتبط با دفاع مقدس، بازیهایی ارائه داده که بسیار جدی و تأثیرگذار بوده است.» بااینحال، حتی او نیز گاهی به دام اغراق میافتد، مثلاً با استفاده از نامهای زنانه پشت سر هم یا رفتارهای بزرگنماییشده. اما دانش و تلاش هنریاش او را از بسیاری از همردیفانش متمایز میکند.
این پژوهشگر اما معتقد است که حتی این تلاشها نیز اغلب به نتیجهای مشابه دیگر بلاگرها منجر میشود: «اینها نه فیلم است، نه تئاتر، نه بازیگری فقط تقلید توخالی است. که فقدان آموزش و مطالعه در میان این بلاگرها باعث شده اجراهایشان از دایره طنز خارج شده و به هجو و تمسخر برسد.»
تولیدات سطح پایین پدیدهای فراگیر
یکی از دلایل اصلی فراگیری این نوع محتوا در اینستاگرام، دسترسی آسان و رایگان به آن است. یداللهی میگوید: «این تولیدات سطح پایین بهراحتی در اختیار مردم قرار میگیرند، درحالیکه آثار هنری باکیفیت نیاز به هزینه دارند.» او به تأثیر همهگیری کرونا و خانهنشینی مردم اشاره میکند که باعث شد فضای مجازی به بستری برای این نوع محتواها تبدیل شود. در این میان، هنرمندان واقعی که به دلیل تعطیلی تئاترها و سینماها نتوانستند فعالیت کنند، میدان را به افرادی بیتجربه و بدون آموزش واگذار کردند.
صفارینژاد میگوید: «البته ما پیشینههای غنیای در این حوزه داریم که به فراموشی سپرده شدهاند. باید با آثار باکیفیتتر، سلیقه عمومی را ارتقا دهیم.»
تقلید توهینآمیز باید کنار گذاشته شود
هر دو مصاحبهشونده بر اهمیت آموزش و آگاهی تأکید دارند. صفارینژاد معتقد است که نباید این پدیده را سرکوب کرد، بلکه «باید راه درست را نشان دهیم.» او پیشنهاد میکند که با آموزش مستمر و حرفهای در حوزه تئاتر ایرانی و تولید آثار باکیفیت، میتوان سطح سلیقه مخاطب را بالا برد. «اگر آموزش، پژوهش و آفرینش در کنار هم باشند، جامعه مخاطب فرق بین یک اجرای هنری با ارزش را با یک تقلید توهینآمیز تشخیص خواهد داد.»
یداللهی نیز خواستار ایجاد گرایشی مستقل برای نمایشهای سنتی در دانشگاهها است: «باید گرایش نمایش ایرانی داشته باشیم که طی چهار سال، دانشجویان با انواع نمایشهای سنتی آشنا شوند.» او معتقد است که اگر نمایشهای سنتی بهدرستی آموزش داده شوند، مخاطبان نیز به سمت آثار باکیفیت گرایش پیدا خواهند کرد.
ارتقای فرهنگ نمایشی
پدیده زنپوشی در اینستاگرام هرچند در نگاه اول ممکن است خندهدار یا سرگرمکننده به نظر برسد، اما در باطن خود پرسشهای عمیقی را درباره هنر، طنز و احترام به جنسیت مطرح میکند. همانطور که صفارینژاد میگوید، ما باید مخاطب را آگاه کنیم و با ارائه آثار درست، سطح سلیقه عمومی را بالا ببریم. یداللهی هم این موضوعات را تأیید میکند که مردم ایران سطح سلیقه و شعور بالایی دارند و اگر آثار باکیفیت در دسترسشان باشد، به آن روی خواهند آورد.
این گزارش نشان داد که زنپوشی در فضای مجازی، برخلاف ریشههای تاریخیاش در تئاتر سنتی ایران، اغلب به تقلیدی سطحی و توهینآمیز تبدیل شده است. اما با آموزش، پژوهش و تولید آثار هنری باکیفیت، میتوان این مسیر را اصلاح کرد. شاید روزی برسد که بلاگرهای اینستاگرام، به جای تقلیدهای کلیشهای، با الهام از سنتهای نمایشی ایران، آثاری خلق کنند که هم خندهدار باشد، هم محترمانه و هم هنرمندانه.
زنپوشی در فضای مجازی اگر قرار است به هنری آگاهانه و تأثیرگذار بدل شود، باید از دایره تمسخر و کلیشه عبور کند و به درک عمیقتری از جنسیت، جامعه و روایت برسد و البته راه آن نه در سانسور، بلکه در آموزش، مطالعه و بازخوانی سنتهای نمایشی ایران است. تنها در این صورت است که میتوان از دل خندههای سطحی، اثری ساخت که هم به زنان احترام بگذارد، هم مخاطب را بخنداند و هم جایگاهی در فرهنگ عمومی داشته باشد.
منبع: مهر
برچسب ها :تعزیه
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰