دیدگاه؛ آنچه میتوان از کنترل منابع آبی اسرائیل آموخت و نیاموخت

در جهانی که تنش ناشی از کمبود آب، به یکی از جدیترین تهدیدهای محیط زیستی، اقتصادی و امنیتی کشورها بدل شده، اسرائیل جزء معدود کشورهایی است که برای شرایط سختتر برنامه دارد.
نگارش از روزبه اسکندری، پژوهشگر مستقل محیط زیست و کارشناس سازههای هیدرولیکی
این مطلب صرفا دیدگاههای نویسنده را منعکس میکند و بیانگر نظرات یورونیوز نیست.
در جهانی که تنش ناشی از کمبود آب، به یکی از جدیترین تهدیدهای محیط زیستی، اقتصادی و امنیتی کشورها بدل شده، اسرائیل جزء معدود کشورهایی است که برای شرایط سختتر برنامه دارد. مدیران در اسرائیل توانستهاند با تلفیقی از نوآوری فناورانه، حکمرانی هوشمند، نهادسازی دقیق و دیپلماسی آبی فعال، در یکی ازخشکترین مناطق زمین، به الگویی قابل قبول در مدیریت پایدار منابع و مهار بحران آب تبدیل شود. این یادداشت مروری است بر ساختار، سیاستها، فناوریها، دستاوردها و چالشهای محیط زیستی این الگو. نگارنده کوشیده است تا ضمن بازگویی مزیتها، ضعفهای سیستم مدیریت آب اسرائیل را نیز بررسی کند.
از نگاه پیشگیرانه تا ایجاد نهاد مستقل آب
تأسیس شرکت آب «مکوروت» در سال ۱۹۳۷، یازده سال پیش از شکلگیری کشور اسرائیل، نشان از درک زودهنگام بنیانگذاران این کشور نسبت به حساسیت مساله آب و آگاهیشان از شرایط اقلیمی خشک خاورمیانه دارد. ست ام. سیگل در کتاب «بگذار آب باشد» شرحی نسبتاً جامع از روند تکامل مدیریت آب در اسرائیل ارائه میدهد و نشان میدهد که چگونه «پدران بنیانگذار» این کشور از همان ابتدا به موضوع آب توجهی ویژه داشتند. او با اشاره به کتاب سفید بریتانیا درباره فلسطین (۱۹۳۹) مینویسد که اگر نگاه پیشگیرانه رهبران اولیه اسرائیل وجود نداشت، سرزمینی که بنا بر ارزیابی بریتانیاییها گنجایش جمعیتی بیش از دو میلیون نفر را نداشت، هرگز به ظرفیت کنونی نمیرسید. جمعیت اسرائیل و سرزمینهای فلسطینی امروز حدود ۱۵ میلیون نفر است. مدیران کنونی آب در اسرائیل، برنامهریزی برای تأمین و مدیریت منابع آبی مورد نیاز را برای جمعیتی بهمراتب بیشتر ازاین، در دستور کار دارند. پس از سالها بحث و مشورت، سرانجام در سال ۲۰۰۷ اصلاحات ساختاری در حوزه حکمرانی و مدیریت آب، به تأسیس «سازمان آب اسرائیل» (Israel Water Authority / רשות המים) بهعنوان نهادی مستقل منجر شد. این نهاد از نظر اجرایی مستقل است، اما در برخی زمینههای سیاستگذاری همچنان با وزارت انرژی و زیرساختها همکاری دارد. وظیفه اصلی آن، مدیریت جامع و برنامهریزی، تخصیص، پایش و قیمتگذاری منابع آب است و تا حد زیادی، مداخلات سیاسیون و فشارهای جناحی را از بحث آب دور نگه داشته شده است. با وجود این استقلال، وزیر انرژی در برخی موارد میتواند بر تصمیمهای این سازمان تأثیر بگذارد. کمیسیونر آب با نظر وزیر منصوب میشود و تصمیمهای استراتژیک سازمان برای اجرا، نیازمند تأیید وزیر هستند. با آنکه وزارت انرژی، دفتر نخستوزیر، کنست (پارلمان اسرائیل) و نظام قضایی، هر یک تا حدی میتوانند بر تصمیمهای این نهاد تأثیر بگذارند، اما در اکثر موارد، این نهاد با استقلال نسبتاً بیبدیلی منابع آبی این کشور را مدیریت کرده است. باید توجه داشت که در چارچوب حقوقی و قانونی اسرائیل، تمامی منابع آبی – اعم از سطحی، زیرزمینی، بازچرخانیشده و شیرینشده – بهعنوان دارایی ملی تلقی میشوند؛ اصلی که زمینهساز مدیریت یکپارچه، شفاف و پاسخگو شده است.
برخلاف بسیاری از کشورها که تنها در بزنگاههای بحرانی، سیاستهای آبی خود را بازنگری میکنند، اسرائیل از دهه۱۹۵۰ رویکردی آیندهنگرانه را در پیش گرفته است. تدوین اطلس منابع آبی، پیشبینی شرایط خشکسالی و طراحی شبکههای شیرینسازی و توسعه تاسیسات بازچرخانی فاضلاب، همگی در قالب برنامهریزیهای ۲۰ تا ۳۰ ساله انجام گرفتهاند. اصل کلیدی این رویکرد تامین پایدار آب است، نه واکنش اضطراری به بحران. شیمون تال، کمیسیونر پیشین آب اسرائیل در گفتگو با نیک آهنگ کوثر، روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل آب، به او گفته بود که برنامهریزی تا چند دهه بعد بر اساس آمایش سرزمینی و محاسبه پتانسیلها و متغیرها انجام گرفته است. این در حالی است که برنامه جامع هر پنج سال یکبار بازبینی میشود.
اگرچه ساختار قوی و متمرکز اسرائیل در مدیریت آب، کارآمد بهنظر میرسد، اما فضای اندکی برای مشارکت واقعی جامعه مدنی، شوراهای محلی یا اقلیتهای قومی باقی گذاشته است. در مواردی، تصمیمها بدون رضایت یا مشارکت مستقیم جوامع محلی اعمال میشود. همچنین، نبود رابطهای منطقی میان ساختار مدیریت آبی در اسرائیل و مناطق فلسطینی، از مواردی است که مورد انتقاد گروههای زیادی قرار گرفته است.
آب به مثابه کالایی اقتصادی
اسرائیل با تکیه بر قیمتگذاری واقعی آب، استقلال نهادی و مدیریت علمی، توانسته بهرهوری بخش کشاورزی را افزایش دهد، مصرف را کاهش دهد و منابع مالی لازم برای توسعه زیرساختها را فراهم کند. قانونگذاران از دهه ۵۰ میلادی، نگاهی اقتصادی به آب را وارد فاز حکمرانی کردهاند و هر قطره آب، حساب و کتاب خودش را دارد. یارانهها بهصورت هدفمند و شفاف پرداخت میشوند و نظارت دقیق، زمینه فساد و رانت را به حداقل رسانده است. از دهه ۱۹۸۰، اسرائیل بهجای تمرکز بر افزایش عرضه، راهبرد مدیریت تقاضا را در پیش گرفت؛ از جمله با اجرای قیمتگذاری پلکانی، آموزش همگانی، سهمیهبندی هوشمند، مقابله با برداشتهای غیرمجاز و ترویج فناوریهای صرفهجویی در مصرف. چند نوآوری کلیدی عامل پیشرفت چشمگیر این کشور در مدیریت منابع آب شدهاند: بازیافت نزدیک به ۹۰ درصد فاضلاب، شیرینسازی آب دریا (تأمین حدود ۷۰ درصد آب شرب)، آبیاری قطرهای هوشمند، و کاهش هدررفت شبکه به زیر ۷ درصد با استفاده از حسگرهای پیشرفته.
با اینحال، این مدل موفق و فناورانه با نقدهایی نیز روبهروست؛ از جمله تمرکز بر مدیریت متمرکز از بالا، هزینههای بالای فنی، و کمتوجهی به عدالت اجتماعی و مشارکت واقعی مردم در فرآیند تصمیمگیری.
همکاری نزدیک دولت با کشاورزان
دولت اسرائیل سالها است با ساختارهای کشاورزی مانند کیبوتصها همکاری میکند؛ اجتماعاتی مشارکتی که نقشی مهم در توسعه کشاورزی، بازچرخانی فاضلاب و مدیریت هوشمند آب داشتهاند. بسیاری از آنها امروز به سامانههای دیجیتال و فناوریهای نوین آبیاری مجهز شدهاند. تعامل نهاد آب با کشاورزان بر سه پایه استوار است: استفاده هدفمند از فاضلاب تصفیهشده، آموزش و پشتیبانی فنی توسط دولت و شرکتهایی مثل نتافیم، و مشارکت در پروژههای منطقهای با بهرهگیری از فناوریهای ماهوارهای. این تعامل به کنترل چاههای غیرمجاز و اجرای مؤثر سهمیهبندی هوشمند کمک کرده است.
در مناطق خشک مانند صحرای نقب، اسرائیل از منابع آب لبشور برای کشاورزی هدفمند استفاده میکند، با کاشت محصولات مقاوم به شوری، بهرهگیری از آبیاری قطرهای، و پایش مستمر آب و خاک، کشاورزی پایدار را ممکن ساخته است. پروژههایی چون جنگلکاری مصنوعی و کشت «جوجوبا» نیز در این مناطق اجرا شدهاند، کارهایی که سود اقتصادی هم به بار آورده.
با وجود موفقیتها، نقدهایی نیز طرح شده، از جمله خطر تخریب زیستبوم، افت سطح آبهای زیرزمینی به خاطر عدم تغذیه، شور شدن خاک و وابستگی شدید به فناوریهای پیشرفته. همچنین، شکاف در دسترسی به منابع آب بین جوامع یهودی و عربتبار، نگرانیهای حقوق بشری را به دنبال داشته است.
دیپلماسی آب
قدرت نرم اسرائیل همراه با امکان نفوذ اسرائیل با بهرهگیری از فناوریهای پیشرفته آب، توانسته موقعیت بینالمللی خود را تقویت کند و از این دستاوردها در قالب «دیپلماسی آبی» استفاده کند. این رویکرد به ایجاد روابط اقتصادی و فنی با کشورهایی چون هند، چین، ایالات متحده، کنیا، اردن و برخی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس منجر شده است. پروژههایی چون تصفیه و شیرینسازی آب، آبیاری هوشمند، و مدیریت مناطق خشک، بخشی از این همکاریها هستند. در عین حال، منتقدان میگویند اسرائیل از این دیپلماسی بهعنوان ابزاری برای نفوذ سیاسی استفاده میکند و گاهی آن را پوششی برای پنهانسازی نابرابری منابع آب بین اسرائیلیها و فلسطینیها میدانند.
آنچه معمولا در باره مسائل آبی اسرائیل نمیشنویم
با وجود دستاوردهای چشمگیر، مدل مدیریت آب در اسرائیل با چالشها و پیامدهای محیط زیستی و ژئوپلیتیکی قابلتوجهی نیز همراه است. آبشیرینکنها با تولید حجم زیادی از شورابه و تخلیه آن به دریا، اکوسیستم حساس ساحلی دریای مدیترانه را در معرض تهدید جدی قرار دادهاند. به علاوه، سیستم مکش قدرتمند آبشیرینکنها باعث کشته شدن تعداد قابل توجهی از جانداران ریزتر دریایی میشود که بر شرایط مشابه، به گونههای زیستی بسیاری در خلیج فارس نیز آسیبی جدی وارد کرده است. «آبراهام تنه»، مدیر سابق آبشیرینکنهای اسرائیل در گفتگویی تاکید کرد که رفتن سراغ آبشیرینکن باید آخرین گزینه باشد، نه اولین انتخاب، اما سفیران آبی این کشور همه جا این فنآوری را برای حل مشکلات آبی دیگران پیشنهاد و تبلیغ میکنند. همچنین، آلودگی نیتراتی در آبهای زیرزمینی، بهویژه در مناطق پرجمعیت و صنعتی، به یکی از نگرانیهای روبه افزایش تبدیل شده است. بیتوجهی به تعادل بومشناختی در حوضه رود اردن و برداشتهای بیش از اندازه آب، از عوامل اصلی خشکشدن تدریجی بخش شمالی بحرالمیت بهشمار میرود که سبب پدید آمدن بیش از شش هزار فروچاله شده است. کشاورزان محدوده کرانه باختری در سرزمینهای فلسطینی و اردنیها، از حقآبه خود محروم شدهاند. مناقشات بر سر منابع آبی مشترک با کشورهای همسایه، از جمله اردن، لبنان و مناطق فلسطینی، همچنان بهعنوان یک عنصر تنشآفرین باقی مانده است. لازم به یادآوری است که اجرای موفق این مدل در دیگر کشورها نیز با دشواریهایی روبهرواست، چرا که در نبود زیرساختهای مناسب، ثبات اقتصادی و ظرفیت اجتماعی، الگوبرداری از تجربه اسرائیل بهسادگی ممکن نیست.
چالشها: مساله فلسطین و اولویتهای غیر محیطزیستی
وضعیت بحرانی آب در مناطق فلسطینی یکی از جدیترین ابعاد اختلافات سیاسی-آبی در منطقه است. اگرچه اسرائیل طبق توافق اسلو ۲ متعهد به تسهیل توسعه منابع آبی فلسطین شده بود، اما اجرای این تعهدات با موانع جدی و تاخیرهای مکرر همراه بوده است. اکثر منابع آب، از جمله آبخوانهای مهم، تحت کنترل اسرائیل است. بیش از ۹۰ درصد آب شرب فلسطینیها از شرکت اسرائیلی «مکوروت» تأمین میشود، در حالیکه مصرف سرانه آب در بسیاری مناطق، کمتر از استانداردهای جهانی است. مجوزهای لازم برای توسعه چاهها و زیرساختهای فاضلاب نیز اغلب صادر نمیشوند، که این امر سلامت عمومی و محیطزیست را به خطر انداخته و منابع آب مشترک را آلوده کرده است. «کلایو لیپکین»، مدیر بخش آبهای فرامرزی موسسه «آراوا» در اسرائیل، سالها پیش در گفتگو با نیک آهنگ کوثر درباره مدیریت آب این کشور گفته بود که «اسرائیل در مدیریت آب کارهایی کرده که بسیار خوب است، اما در عین کارهایی کرده، که خیلی هم خوب نیست!» منظور این استاد و پژوهشگر این بود که باید ساختار مدیریت آب اسرائیل را فراتر از تبلیغات یکطرفه ارزیابی کرد. الگوی مدیریت آب اسرائیل با وجود موفقیتهای فناورانه، از منظر محیطزیستی با چالشهای جدی روبهروست. تخلیه شورابه و مواد شیمیایی از کارخانههای آبشیرینکن به دریای مدیترانه، تهدیدی برای اکوسیستمهای ساحلی ایجاد کرده است. کپی منطق اسرائیلی در استفاده از آبیاری قطرهای با کاهش نفوذ آب به اعماق خاک، تغذیه طبیعی آبخوانها را مختل خواهد کرد. پروژههای انتقال آب مانند انتقال از دریای جلیل به مناطق مرکزی، سهم رود اردن و بحرالمیت را کاهش داده و با حذف جوامع محلی از فرآیند تصمیمگیری، بیعدالتی بومشناختی را تشدید کردهاند. خشک شدن تالابها، افت سطح بحرالمیت و تضعیف زیستبومهای رودخانهای از پیامدهای نادیدهگرفتهشده این سیاستهاست. در سیاستگذاری آبی اسرائیل، ارزیابی زیستمحیطی نقشی کمرنگ دارد و رویکرد تکنوکراتیک بر مشارکت و ملاحظات اکولوژیک غلبه دارد؛ روندی که میتواند پایداری منابع آب را در بلندمدت به خطر اندازد.
درسها و هشدارها در تجربه مدیریت آب اسرائیل، هم درسهایی ارزشمند وجود دارد و هم نکاتی هشداردهنده. آنچه میتوان آموخت، برنامهریزی بلندمدت، استقلال نهادی و استفاده هوشمندانه از فناوری برای کاهش وابستگی به منابع طبیعی است. در مقابل، آنچه نباید در دام آن افتاد، بیتوجهی تکنوکراتها به اثرات محیطزیستی، حذف مشارکت بخشهایی از جامعه و متمرکزسازی قدرت در حکمرانی آب است. الگوبرداری موفق، تنها در صورتی ممکن است که با درک واقعی از ساختارها و بافتار محلی همراه باشد، نه با تقلید فنیِ بدون زمینه. این یادداشت را با نقل قولی از شیمون تال به پایان می برم: «اسرائیل شاید مدل موفقی از مدیریت آب ارائه داده باشد، میتوان از آن آموخت، اما نباید از روش اسرائیلی «کپی-پیست» کرد.»
برچسب ها :محیط زیست
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰